/ / / / / / / / tamas begirid 09140336840mohammad////09139155869hossein اردیبهشت 92 - الماس فیض اباد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الماس فیض اباد
دیدگاهی بلند به ارزوها 
قالب وبلاگ

تهوع‌آورکاشی اراد گل تقدیم شما09139155868

احمدی


[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 2:13 صبح ] [ حسین خانی ] [ نظرات () ]



یارو میره کمیته امداد، هیچی بهش نمیدن،میگه: واگذارتون کردم به کلید اسرار!
-------
به یه بچه میگن اون چه حیوونی یه که به ما گوشت، شیر، ماست، کفش، لباس میده؟
بچه میگه: بابام !!
----------
حیف نون پشه بند می خره، تاصبح نمی خوابه پشه ها رو مسخره می کنه!
----------
غضنفر با زنش میرن پیک نیک. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت. غضنفر میگه نه! همین وسط جاده امن*تره! زود پتو رو بنداز!
زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون! ولی غضنفر با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می*کنه و دو نفری می*شینند وسط جاده!
بعد از مدتی یه کامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تکان نمیخورن، کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت. غضنفر به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن*تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!
------------
یه روز یه خالی بند میرسه به اون یکی میگه: رفتم شکار هفت تا خرگوش گرفتم پنج تا آهو و سه تا شیر
یارو گفت فقط همین!
گفت: مگه با یه تیر بیشتر از اینم میشه زد!
یارو گفت: اوه تازه تفنگم داشتی
-----------
یارو 1000 تومنی پیدا میکنه میبینه وسطش سوراخه میگه بخشکی شانس وسطش گوشه نداره!
یارو سر کنکور یه کم فکر میکنه مغزش رگ به رگ میشه....
---------


لره میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: گی بگیرن. مسواکش «
خیلی بزرگ بید.
..................
خرسه به یکی حمله میکنه و میگه: ویاوخوام وخورمت! طرف میگه: اِ؟ میه تونم لری؟ «
خرسه میگه: ها، ما حیوونا همه لریم، وجز خر که ترکه!
------------------
لره دلو میزنه به دریا، غرق میشه «
.................................................. .................
یه روز یه لره می گوزه یه متر میپره هوا، میگن: چی شد؟ میگه: تو دنده «
بود
لره میره بدنسازی، مربیه میگه: هفته اول بدن درد داری، ترکه میگه: پس من از هفته «
دوم میام.
 

به یه لره میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟ «



غضنفر کنکور داشته میره سر جلسه

سوالها رو که پخش می کنند

اول یک پنج دقیقه‌ای مبهوت به سؤالا خیره میشه !

بعد یک بیست پنج تومنی از جیبش درمیاره

شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ برگه رو پر کردن…

بعد 40-50 دقیقه مراقب می بینه غضنفر خیس عرق شده !

هی داره یک سکه رو میندازه بالا …

میره جلو می پرسه : داری چیکار میکنی ؟

میگه : همه سوالا رو جواب دادم ، دارم جوابامو چک میکنم !!!


پدر غضنفر رو می برن اتاق عمل

غضنفر پشت در اتاق عمل ایستاده بود

پرستار صدا می زنه : همراه مریض … همراه مریض !

غضنفر میگه : …. 093535  !!!


غضنفر میره دزدی تفنگو میذاره پشت گردن طرف

میگه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت !!!


به غضنفر میگن اگه آب نبود چی می شد ؟

میگه شنا یاد نمی گرفتیم در نتیجه همه خفه می شدیم !


غضنفر عینک دودی می زنه میره بیرون

پسرشو می بینه محکم می زنه زیر گوشش

میگه این موقع شب بیرون چیکار می کردی ؟

بچش میگه بابا شب نیست عینکتو بردار

غضنفر عینکشو بر می داره

دوباره می زنه زیر گوش پسرش !

پسرش میگه چرا می زنی ؟

میگه از دیشب تا حالا اینجا چیکار می کردی ؟


غضنفر میره چلو کبابی

گارسون میاد میگه : چی میل دارین ؟

غضنفر میگه : یه پرس چلو کباب

گارسونه میگه : با کمال میل

غضنفر میگه : نه ! با سماغ و دوغ !!!


از غضنفر می پرسن شما چرا معلم شدی ؟

میگه من به سه دلیل این شغل رو انتخاب کردم :

تیر  مرداد  شهریور !

یه روز تو یه تیمارستان …

دکتره می خواست از بیماراش تست بگیره

یه عکس ماشین میزاره جلوی همه

میگه هرکی این ماشین رو هول داد روشن کرد میره خونه اش

همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز یک نفر !

دکتره خوشحال شد با خودش گفت این پس خوب شده …

بهش گفت ببینم تو چرا ماشین رو هل نمیدی ؟!

گفت اینا خنگن سویچ دست منه !!!


یه مار با یک زرافه ازدواج می کنند

بچشون قورباغه می شه !

می دونید چرا ؟!

چون بچه دار نمی شدن

از پرورشگاه بچه آوردند !!!

تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کس نمی داند در این بحر عمیق،سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق

من همین دانم که در این کوی و بر، هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما زنده به عشقیم ولی عشق تب دوست ، ما طالب مرگیم ولی در طلب دوست

ما تشنه دردیم ولی از غم هجران ، درویش نگاهیم ولی با لب خندان

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرکه یادش یاد ماست ، سرور و سالار ماست/ یاد او درمان ما وجای او در قلب ماست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای کاش محبت اثری داشته باشد / معشوق ز عاشق خبری داشته باشد
کو خنجر تیزی که کنم پاره جگر / قربان رفیقی که وفا داشته باشد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

روز به خورشید مینازد ، شب به ماه / ما به داشتن عزیزی مثل شما

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مثل ایرانسل خرابتم
مثل 919 همراهتم
مثل 912 رفیق با کلاستم !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گرچه ما خوابیده اندر سایه ایم / در رفاقت تا قیامت پایه ایم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین 4 قطره چکید
زنده
باد
رفیق
با معرفت !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

الهی تا زمین دارد حرارت / به کام دل بماند این رفاقت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باز دلم یا دشما میکند ، یادهمان لطف و صفا میکند
این دل بی کینه همیشه تورا ، برسر سجاده دعا میکند
گرچه درون دل ماجای توست ، بازدلم یادشما میکند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بوی گیسوی تو را نیمه شب آورد نسیم / تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به کنج سینه منزل کردی ای دوست / دلم را رهن کامل کردی ای دوست
دلم مستغرق دریای غم بود / مرا مهمان ساحل کردی ای دوست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


هر چند که از آینه بی رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت ! / این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است
هرکه بر ما تب کند جان میدهیم / ناز او را هرچه باشد میخریم
ویژگی های دختر خوب چیست جوابشو اگه گفتی

 


[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 2:5 صبح ] [ حسین خانی ] [ نظرات () ]

این زمین تشنه آب است ...  ...

خدایا توگریه کن

 


[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 1:9 صبح ] [ حسین خانی ] [ نظرات () ]

ورزنه
ایران


maps.google.com
تصاویر

مسجد جمعه - ورزنه

کبوترخانه - ورزنه

پوشش چادر سفید - ورزنه

پل باستانی - ورزنه







[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 1:4 صبح ] [ حسین خانی ] [ نظرات () ]

روش تقسیم آب زاینده رود (ونش)

 

زاینده رود که به اسم زنده رود و زرینه ودنامیده می شود . از دامنه شرقی زردکوه بختیاری از کوه رنگ سرچشمه می گیرد . و شعب دیگری از چهار محال و فریدن به ان میرسد و بالاخره آب آن از بین هفت بلوک تقسیم می شودو هر یک از بلوک در موقع مخصوصی از قسمتی از آب استفاده می کنند . نهرهایی را که از زاینده رود منشعب می شوند مادی می نامند .

تقسیم آب یا ونش از این قرار است که : صبح روز 67 عید نوروز شروع به عمل شده و 33 نفر نماینده از طرف مالکین بلوک آبخور انتصاب می شوند و از این قرار :

لنجان و النجان 10 نفر ، جین و ماربین 10 نفر ، کرارج 3 نفر ، رودشتین 10 نفر و این هیات مخارج ونش های کلیه بلوک را معین نمود به شعبه میاه اداره مالیه برای وصول می فرستند . از روز 76 عید شروع به عمل گردید در تمام مادی ها که از اول پل کله تا آخر مادی ها برا آن است خشک بند می شود . در نزد هر

ناحیه تقسیم شده و هر ناحیه یک سر کشیک و چند تن نظامی ، مفتش ، میراب و سر میرآب دارد و پانزده روز اول آب به رودشت می رود و به اصطلاح ونش رودشت است . پس از آن ونش لنجان و النجان است . و کشیک بر آن منحل می شود . ولی چهار کشیک دیگر دائراند که بین لنجان و النجان و جی و ماربین تقسیم می شوند . ونش النجان و لنجان ، ابتدا 18 روز آب می رود و پس از آن ونش ماربین 12 روز و مجددا 9 روز به لنجان و النجان و 6 روز به جی و ماربین می رود تا اول مهرماه و از اول مهرماه ونش لنجان و النجان 11 روز و ونش جی و ماربین 7 روز است . و بعد و نش آب رودشت و برا آن و کرارج 22 روز است - ( 15 روز رودشت و 7 روز برا آن ) و پس از آن رودخانه تاه نوروزآزاد است . این تقسیمات مطابق ظومیری است که در 923 - ه ( 1 ) در زمان صفویه مرتب شده ولی گاهی به علت کمی وزیادی بارندگی آن را جزئی تغییر می دهند و بصیرت میراب ها در رساندن آب به موقع ، مداخله کافی دارد . (جغرافیای کیهان ج 2 ص 10 و 411 )

در گاهنامه سید جلال تهرانی آمده :
زاینده رود در مجرایی به طول شصت و هفت فرسخ است . قسمت اولی آن در قعر دره های پر پیچ و کم مسافت واقع است و هر قدر پایین می آید ، پیچ و خم کمتر می شود و فاصله آنها زیادتر ت می رسد به کوه قلعه یزی واقع ، درپیچی به مساحت دو فرسخ ، و بر خلاف مجرای اصلی از مشرق به مغرب جریان می کند ، تا کمی پایین پل فلاورجان ، از آنجا به سبب یک پیچ واقع در امتداد مغرب به مشرق و به شکل مارپیچ چهار فرسخ و سیع مسافت تا شهر را قطع می کند در وسط این مسافت ، کوه آتش گاه واقع است که از قله آن رودخانه ، ماروا و نقره گون دیده می شود .

شاید به همین سبب بوده است که این کوه را ماریان نامیده اند . و به این مناسبت دهات و مزارع اطراف این کوه را ماربین نامیده اند و از حیث میوه و اجناس تجارتی ، مهمترین بلوک است . ( از گاهنامه تالیف سید جلال الدین تهرانی ص 89 بنقل از کتاب الاصفهان حاج میرزا سید علی جناب اصفهانی ) و در ص 93 کتاب آمده :
زاینده رود 12 پل دارد .

  1. پل زمان خان ، دارای دو دهنه برای عبور به کاشان و عراق .
  2. پل کله که شش فرسنگ پایین تر از پل زمان خان قرار دارد و برای عبور از اصفهان به چهار محال .
  3. پل بابا محمود هشت فرسنگ پایین تر از پل کله واقع و برای عبور اهالی لنجان است .
  4. پل فلاورجان این پل دو فرسنگ با پل بابا محمود فاصله دارد .
  5. پل ماربانان فاصله این پل با پل فلاورجان چهار فرسخ است .
  6. پل الله وردی خان معروف به سی و سه پل یا سی و سه چشمه . این پل معبر جلفا است به شهر ، و در اصفهان در جنوب شهر در منتهی الیه خیابان چهارباغ واقع گشته است .
  7. پل جویی این پل که غریب یک هزار ذرع با پل الله وردی خان فاصله دارد در میان عمارات سلطنتی صفویه واقع و معبر ، عمارت هفت دست و آینه خانه و عمارات سلطنتی بوده است . بر روی آن جویی از سنگ ساخته شده که آب را از آن جوی می بردند .
  8. پل خواجو این پل صد زرع پایین تر از پل جویی و معبر قوافل شیراز است و از عجایب کارهای بنایان قدیم است .
  9. پل شهرستان ، یک فرسخ پس از پل خواجو .
  10. پل چوم یک فرسخ پس از پل شهرستان .
  11. پل دشتی یک فرسخ بعد از چوم ولی حالا در کنار رودخانه است .
  12. پل ورزنه

در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده : نام رودخانه مهمی است در استان دهم که اکثر آبادی های آن استان از این رودخانه مشروب می شوند . سه چشمه رودخانه مذکور از کوه های زرد بختیاری و انتهای آن باطلاق گاوخونی است . تقسیم آب زاینده رود مطابق طومار معروف شیخ بهایی تا این تاریخ به شرح زیر بین بلوکات اصفهان تقسیم می شود . آب رودخانه پس از عبور از کوه های فریدن و مشروب نمودن اراضی ساحلی و لوک آید غمش بین هفت بلوک مشروحه زیر از لحاظ زمان در طول مدت یک سال روی سه اصل زیر :

  1. مختص یعنی آب زاینده رود از 15 اردیبهشت تا آخر برج و از 15 آذر تا آخر برج مخصوص به بلوک رودشتین است
  2. مشترک یعنی آب زاینده رود از آخر اردیبهشت الی 6 ماه بطور مشترک در اختیار بلوک زیرین است
  3. آزاد یعنی از آخر آذر ماه الی 15 اردیبهشت ماه آب زاینده رود آزاد بوده و همه آبادی ها می توانند از آب آن استفاده نمایند .

طبق طومار شیخ بهایی آب رودخانه زاینده رود منشعب شده و آنها را مادی می نامند آن را به قراء می رسانند :

  1. بلوک لنجان 6 سهم
  2. بلوک النجان 4 سهم
  3. بلوک ماربین 6 سهم
  4. بلوک جی 6 سهم
  5. بلوک کرارج 3 سهم
  6. بلوک رودشتن ویرا 10 سهم

و این سی و سه سهم به 275 سهم و سیزده مادی ها تقسیم می گردد . شش سهم لنجان و آید غمش بصد و سیزده سهم قسمت شده همین سهام دوباره به 357 سهم تقسیم می گردد .
چهار سهم لنجان مابین مادی ها به 5 / 47 قسمت شده و مجددا به 15 / 315 سهم تقسیم می شود .
چهار سهم ماربین به 29 سهم و دوباره به 382 سهم قسمت می شود . شش سهم جی به 37 و مجددا به 387 سهم تقسیم می شود و از ده سهم رودشتین چهار سهم متعلق به براآن و شش سهم از رودشت است چهار سهم براآن به 15 سهم و دوباره به 86 سهم قسمت شده است و شش سهم رودشتین به 24 مادی و بین قراء به 230 سهم تقسیم می شود .

اختراعات جدید

 

تلویزیون را با انگشتر کنترل کنید

تلویزیونی که بوها را هم منتقل می کند!

ساخت خودکاری برای ذخیره اطلاعات

کامپیوتری که فقط 200 گرم وزن دارد!

آشنایی با تلویزیونی که در خاموشی غیب می‌شود !

اختراعی برای پیامک نزدن هنگام رانندگی

تلویزیون شخصی و هوشمند

باتری موبایل خود را پیامکی شارژ کنید!

گوشی جدید با قابلیت شناسایی مسیر حرکت چشم روی نمایشگر

این موس در هوا پرواز می کند

هدست ضد آب داخل کلاه ورزشکاران و موتورسواران

عصای هوشمند برای کمک سالمندان

تلفن همراهی که یک ماه شارژ نگه دارد
تنظیم کننده:حسین خانی<فیض اباد>


[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 12:50 صبح ] [ حسین خانی ] [ نظرات () ]
کلمه ی اهریمن
واژه اهریمن در اوستایی گاهانی angr?.mainyu- و در اوستایی نو a?r?.mainyu- آمده است و جزء نخست این ترکیب به معنای «دشمن» و بازمانده هندوایرانی آغازین *asra- و از ریشهans است. واژه اهریمن در فارسی میانه?hl(y)mn? ahreman/ با تفسیر پهلویgan(n)?g و در ارمنیarhmn و در یونانی armeimanios و در "فارسی نو": آهرامن، آهرمن، اهرن، آهریمن، آهریمه، اهرن، اهرمن و اهریمن به معنای «شیطان و رهنمای بدیها» بکار رفته است.[1]
 
اهریمن در اوستا
در گاهان نام انگره­مینیو تنها یکبار در "های[2]" 45 بند دوم آمده است ولی در جاهای دیگر گاهان مانند های 30 بند سوم به جای انگره­مینیو، اکه­مینیو (aka. mainyu- ) به معنای مینوی بد به کار رفته است.[3]
در "تیشتر یشت" بند 44، انگره­مینیو "تیشتر[4]" را تباه­کردن نمی‌تواند. در "مهریشت" بندهای 97و134 اهریمن در برابر گرز میثره[5] به هراس می‌افتد. در "فروردین­یشت" بندهای 12 و 13 در عدم یاری فروهرهای توانای پاکان، انگره­مینیو غالب می‌شد. در فروردین­یشت بند 71 فروهرها همچون سلاح شهریار بر ضد انگره­مینیو به کار می‌روند. در فروردین­یشت بندهای 77 و 78 به بعد وهومنه و ایزد آذر اهریمن را شکست می­دهند. در "رام­یشت" بند 12 و زامیادیشت بند 29 تهمورث انگره مینیو را به پیکر اسبی در می‌آورد و اورا سی سال می‌راند. در ارت یشت بند19 در هنگام زادن زرتشت اهریمن می‌گریزد. در یشت نوزدهم (زامیاد­یشت) از نبرد دو مینو در به دست آوردن فره (اوستایی xvar?nah-) سخن رفته است و در پیکار فرجامین انگره مینیو شکست می‌خورد.[6]
در فرگرد نخست وندیداد در برابر هر سرزمین نیکی که اهوره­مزدا می­آفریند، انگره­مینیو یِک آفت یا پتیاره به وجود می‌آورد. انگره­مینیو در وندیداد، فرگرد[7] نوزدهم بندهای 1 و 43، دیو دیوان نامیده شده است. در وندیداد، فرگرد نوزدهم بند 6، انگره­مینیو زرتشت را در برابر لعن­کردن دین مزدیسنا، شهریاری جهان وعده می‌دهد. در یسنا، های 9 بند 8، انگره مینیو "اژی دهاکه[8]" را به وجود آورد. در یسنا، های 19 بند 15، اهوره­مزدا با سرودن "اهونه­وییریه" انگره­مینیو را به تنگ آورد.[9]
 
اهریمن در متون زروانی­گری
در دین زرتشتی برخی عقاید دیگری به دین آمیختند و فرقه‌هایی پدید آوردند. یکی از این فرقه‌ها زروانیگری است که منشأ غایی خیر و شر را وجودی به نام زروان به معنای زمان می‌داند. زروان وجودی ازلی است که در آرزوی پسر، هزار سال قربانی کرد. (تقدیم قربانی به این مفهوم نیست که او برای وجود دیگری نیایش می‌کرد، زبرا در باور ایرانیان تقدیم قربانی خود اعتبار و نیرو دارد.) پس از هزار سال، "زروان" در برآورده شدن آرزوی خود شک کرد. در لحظه­ی تردید او، نطفه جفتی همزاد در او بسته شد. یکی از این جفت همزاد، هرمزد بود که نتیجه قربانیهای او بود و دیگری اهریمن نتیجه شک او. زروان قول داد که پادشاهی به پسری بخشد که زودتر از رحم او بیرون آید. هرمزد با "هروسپ آگاهی‌اش[10]" آن را دانست و همزادش را نیز آگاهانید، از این رو اهریمن رحم را بردرید و خود را به پدر، هرمزد معرفی کرد. زروان گفت که «پسر من روشن و خوشبو ست ولی تو تاریک و بدبویی.» چون هرمزد پیدا شد زروان دریافت که او پیامد برآورده شدن آرزویش است. وی برای نشکستن پیمان، پادشاهی گیهان[11] برای نه هزار سال به اهریمن سپرد.
به هر روی، این برداشت زروانی از دین زرتشتی به اعتقاد به تقدبر می‌انجامد و اثراتی از آن در برخی متون پهلوی و فارسی زرتشتی موجود است.[12]
 
اهریمن در متون پهلوی
 درمتون پهلوی نام اهریمن، غالبا وارونه به عنوان نشانه تحقیر و خوار کردن نوشته شده است. در خیلی موارد "گنامینو" به جای آن می­آید. در بندهش صدای اهریمن، صدایی وحشتناک ذکر شده است. چون او در تضاد کامل با هرمزد است که نورانی، خوشبو و خوش صداست.
کتب پهلوی اشاره­ای نمی­کنند به گزینشی که دو روح، در آغاز همه چیزها بین خیر و شر، انجام می­دهند و آنها را به شکل دو نیروی متقابل مستقیم که ماهیتهای متضاد و ناسازگار دارند تصویر می­کنند؛ یکی بالاست و دیگری پایین؛ میان آن دو فضا یا خلا می­باشد.
به نظر می­رسد که آنها به طور ابدی در این حالت قرار داشته­اند تا وقتی که تازش اهریمن، اشیا را به جنبش انداخته است. مسئله ریشه آنها هنوز مطرح نشده است. از آنجا که این مسئله مطرح شده بوده و پاسخی نیز در حدسیات جاری در مورد زروان دیده شده، این حذف تعمدی و در راستای متن دینکرد است که آموزه‌ای را که هرمزد و اهریمن برادرانی در یک رحم بوده­اند را تحقیر می­کند.
 
نبرد میان هرمزد و اهریمن
هرمزد که دانای کل است از حضور اهریمن و گریزناپذیری تازش از آن ناحیه آگاه می‏باشد. در 3000 ساله اول اهریمن از حضور هرمزد آگاه می‏شود. اما چون انرژِی و تفوقی مشرف بر خود می‏بیند به تاریکی باز می‏گریزد و دیوان بسیاری را ایجاد می‏کند- آفرینشی نابودگر و نبردجو. در این حال هرمزد یک شکل آتش را آفریده یا متولد کرده بوده که جهان قرار است از دل آن بسط یابد. او دعای اهونور را خواند که بدین واسطه پیروزی نهایی اش را به اهریمن آشکار ساخت.
اهریمن مات شد و به تاریکی باز می‏افتاد و همانجا به مدت 3000 سال ناهشیار باقی ماند. در پایان این دوره، اهریمن که تا آن زمان در مقابل التماسهای دیوهایش مقاومت کرده است به وسیله "جهی[13]" به تازش بر انگیخته می‏شود. سپس اهریمن به آفرینش هرمزد می‌تازد. او آن را با آفریده‌هایش که همگی ناپاک و شر هستند پر می‌کند.
روایت پلوتارک دربردارنده یاد تخم مرغ کیهانی می‏باشد؛ هرمزد پس از ایجاد 24 ایزد، آنها را در یک تخم مرغ (مشخصا کره آسمانی) قرار می‏دهد؛ اهریمن به همان تعداد ارواح شریر به وجود می‏آورد که از میان آن تخم مرغ متولد می‏شوند و از اینجا آمیزه خیر و شر، کل جهان بین هرمزد و دیگر ایزدها از یک سو و اهریمن و سایر دیوها از سوی دیگر تقسیم می‏شود. اهریمن گاو ایوکداد (نخستین) را به قتل می‏رساند و سپس گیومرت[14] (نخستین انسان) را می‏کشد و نبرد بین هرمزد و اهریمن در روح هر انسان و در کل جهان ادامه می‏یابد. اما نبرد نابرابر است چرا که اهریمن نادان است.
در "شکند گمانیک ویچار" و "گزیده‌های زادسپرم" به صراحت آمده است که هرمزد دنیا را به عنوان دامی برای اهریمن، خلق کرده است.
در "داتستان دینیک" در دیدگاهی متفاوت اینگونه آمده است که بر خلاف عدالت و خوبی خداوندی می‌بود اگر اهریمن را پیش از انجام شر مجازات کند؛ این دلیل آن است که چرا جهان خلق شده است. هرمزد که توانای مطلق است می‏توانست از تازش اهریمن به جهان جلوگیری کند؛ اما اهریمن آنگاه قادر می‏بود که تا همیشه از خارج آن را شکنجه کند.
 
اهریمن هرگز نبوده و هیچگاه هم نخواهد بود!
یک نظر جالب در مورد ماهیت اهریمن به وسیله دینکرد بیان شده که اظهار می‏دارد "اهریمن هرگز نبوده و هیچگاه هم نخواهد بود" نتیجه ای منطقی از اینکه او تقریبا متضاد کامل هرمزد است که هست ؛ البته نه دقیقا متضاد کامل زیرا آنگاه او دیگر اصلا وجود نمی‏داشت و هیچ زرتشتی نمی‏تواند چنین چیزی را بپذیرد. بنابراین بین آفرینشهای هرمزد و اهریمن هیچ گونه تقارنی موجود نیست.
صوری که اهریمن می‏پذیرد (مانند مار، مگس، ... یا انسان) و نیز صور آفریده­هایش مانند "آژی­دهاک" خودشان نیستند بلکه برای مدت محدودی به عاریه گرفته شده­اند و در هزاره زرتشت معدوم و نابود خواهند شد. این ایده اخلاقی، در گرایش، نبرد انسان با اهریمن را به نبردی درون روح خود او فرو می‏کاهد.
یک نظر دیگر که خیلی فلسفی است در تفسیر "زنر" می‏باشد که هرمزد در آغاز، به سان خرد و قوه دانایی، تنها مخفی و بالقوه بود؛ او هنوز به فعلیت نرسیده بود (وجود خارجی نیافته بود). این آگاهی معلق چیزی خارج از خود را می‏طلبید و چون نیافت، یک شی،خود را بدون دخالت اراده الهی تولید کرد و این شی خودآفریده کسی نبود غیر از اهریمن.
در اندرز دستوران به بهدینان آمده است که هرمزد جان به تن خرفستران کرد یعنی اهریمن آفریدگار نیست. فرجام اهریمن در متون پهلوی گوناگون است. در مینوی خرد ناتوان می‌شود و در دینکرد نابود می‌شود و در بندهش و ماه فروردین روز خرداد از همان سوراخی که به جهان تاخت از همانجا به دوزخ بر می‌گردد. [15]
 

[ شنبه 92/2/7 ] [ 9:59 عصر ] [ حسین خانی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

حسین خانی
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 54479