/ / / / / / / / tamas begirid 09140336840mohammad////09139155869hossein
الماس فیض اباد دیدگاهی بلند به ارزوها
| ||
کاشی اراد 09139155868احمدی [ یکشنبه 92/2/8 ] [ 2:13 صبح ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
به یه لره میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟ « غضنفر کنکور داشته میره سر جلسه سوالها رو که پخش می کنند اول یک پنج دقیقهای مبهوت به سؤالا خیره میشه ! بعد یک بیست پنج تومنی از جیبش درمیاره شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ برگه رو پر کردن… بعد 40-50 دقیقه مراقب می بینه غضنفر خیس عرق شده ! هی داره یک سکه رو میندازه بالا … میره جلو می پرسه : داری چیکار میکنی ؟ میگه : همه سوالا رو جواب دادم ، دارم جوابامو چک میکنم !!! پدر غضنفر رو می برن اتاق عمل غضنفر پشت در اتاق عمل ایستاده بود پرستار صدا می زنه : همراه مریض … همراه مریض ! غضنفر میگه : …. 093535 !!! غضنفر میره دزدی تفنگو میذاره پشت گردن طرف میگه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت !!! به غضنفر میگن اگه آب نبود چی می شد ؟ میگه شنا یاد نمی گرفتیم در نتیجه همه خفه می شدیم ! غضنفر عینک دودی می زنه میره بیرون پسرشو می بینه محکم می زنه زیر گوشش میگه این موقع شب بیرون چیکار می کردی ؟ بچش میگه بابا شب نیست عینکتو بردار غضنفر عینکشو بر می داره دوباره می زنه زیر گوش پسرش ! پسرش میگه چرا می زنی ؟ میگه از دیشب تا حالا اینجا چیکار می کردی ؟ غضنفر میره چلو کبابی گارسون میاد میگه : چی میل دارین ؟ غضنفر میگه : یه پرس چلو کباب گارسونه میگه : با کمال میل غضنفر میگه : نه ! با سماغ و دوغ !!! از غضنفر می پرسن شما چرا معلم شدی ؟ میگه من به سه دلیل این شغل رو انتخاب کردم : تیر مرداد شهریور ! یه روز تو یه تیمارستان … دکتره می خواست از بیماراش تست بگیره یه عکس ماشین میزاره جلوی همه میگه هرکی این ماشین رو هول داد روشن کرد میره خونه اش همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز یک نفر ! دکتره خوشحال شد با خودش گفت این پس خوب شده … بهش گفت ببینم تو چرا ماشین رو هل نمیدی ؟! گفت اینا خنگن سویچ دست منه !!! یه مار با یک زرافه ازدواج می کنند بچشون قورباغه می شه ! می دونید چرا ؟! چون بچه دار نمی شدن از پرورشگاه بچه آوردند !!! تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * کس نمی داند در این بحر عمیق،سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق من همین دانم که در این کوی و بر، هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ما زنده به عشقیم ولی عشق تب دوست ، ما طالب مرگیم ولی در طلب دوست ما تشنه دردیم ولی از غم هجران ، درویش نگاهیم ولی با لب خندان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هرکه یادش یاد ماست ، سرور و سالار ماست/ یاد او درمان ما وجای او در قلب ماست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای کاش محبت اثری داشته باشد / معشوق ز عاشق خبری داشته باشد کو خنجر تیزی که کنم پاره جگر / قربان رفیقی که وفا داشته باشد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * روز به خورشید مینازد ، شب به ماه / ما به داشتن عزیزی مثل شما * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مثل ایرانسل خرابتم مثل 919 همراهتم مثل 912 رفیق با کلاستم ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گرچه ما خوابیده اندر سایه ایم / در رفاقت تا قیامت پایه ایم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین 4 قطره چکید زنده باد رفیق با معرفت ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * الهی تا زمین دارد حرارت / به کام دل بماند این رفاقت * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * باز دلم یا دشما میکند ، یادهمان لطف و صفا میکند این دل بی کینه همیشه تورا ، برسر سجاده دعا میکند گرچه درون دل ماجای توست ، بازدلم یادشما میکند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بوی گیسوی تو را نیمه شب آورد نسیم / تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به کنج سینه منزل کردی ای دوست / دلم را رهن کامل کردی ای دوست دلم مستغرق دریای غم بود / مرا مهمان ساحل کردی ای دوست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هر چند که از آینه بی رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت ! / این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است هرکه بر ما تب کند جان میدهیم / ناز او را هرچه باشد میخریم ویژگی های دختر خوب چیست جوابشو اگه گفتی
[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 2:5 صبح ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
این زمین تشنه آب است ... ... خدایا توگریه کن
[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 1:9 صبح ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 1:4 صبح ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
زاینده رود که به اسم زنده رود و زرینه ودنامیده می شود . از دامنه شرقی زردکوه بختیاری از کوه رنگ سرچشمه می گیرد . و شعب دیگری از چهار محال و فریدن به ان میرسد و بالاخره آب آن از بین هفت بلوک تقسیم می شودو هر یک از بلوک در موقع مخصوصی از قسمتی از آب استفاده می کنند . نهرهایی را که از زاینده رود منشعب می شوند مادی می نامند . تقسیم آب یا ونش از این قرار است که : صبح روز 67 عید نوروز شروع به عمل شده و 33 نفر نماینده از طرف مالکین بلوک آبخور انتصاب می شوند و از این قرار : لنجان و النجان 10 نفر ، جین و ماربین 10 نفر ، کرارج 3 نفر ، رودشتین 10 نفر و این هیات مخارج ونش های کلیه بلوک را معین نمود به شعبه میاه اداره مالیه برای وصول می فرستند . از روز 76 عید شروع به عمل گردید در تمام مادی ها که از اول پل کله تا آخر مادی ها برا آن است خشک بند می شود . در نزد هر ناحیه تقسیم شده و هر ناحیه یک سر کشیک و چند تن نظامی ، مفتش ، میراب و سر میرآب دارد و پانزده روز اول آب به رودشت می رود و به اصطلاح ونش رودشت است . پس از آن ونش لنجان و النجان است . و کشیک بر آن منحل می شود . ولی چهار کشیک دیگر دائراند که بین لنجان و النجان و جی و ماربین تقسیم می شوند . ونش النجان و لنجان ، ابتدا 18 روز آب می رود و پس از آن ونش ماربین 12 روز و مجددا 9 روز به لنجان و النجان و 6 روز به جی و ماربین می رود تا اول مهرماه و از اول مهرماه ونش لنجان و النجان 11 روز و ونش جی و ماربین 7 روز است . و بعد و نش آب رودشت و برا آن و کرارج 22 روز است - ( 15 روز رودشت و 7 روز برا آن ) و پس از آن رودخانه تاه نوروزآزاد است . این تقسیمات مطابق ظومیری است که در 923 - ه ( 1 ) در زمان صفویه مرتب شده ولی گاهی به علت کمی وزیادی بارندگی آن را جزئی تغییر می دهند و بصیرت میراب ها در رساندن آب به موقع ، مداخله کافی دارد . (جغرافیای کیهان ج 2 ص 10 و 411 ) در گاهنامه سید جلال تهرانی آمده : شاید به همین سبب بوده است که این کوه را ماریان نامیده اند . و به این مناسبت دهات و مزارع اطراف این کوه را ماربین نامیده اند و از حیث میوه و اجناس تجارتی ، مهمترین بلوک است . ( از گاهنامه تالیف سید جلال الدین تهرانی ص 89 بنقل از کتاب الاصفهان حاج میرزا سید علی جناب اصفهانی ) و در ص 93 کتاب آمده : در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده : نام رودخانه مهمی است در استان دهم که اکثر آبادی های آن استان از این رودخانه مشروب می شوند . سه چشمه رودخانه مذکور از کوه های زرد بختیاری و انتهای آن باطلاق گاوخونی است . تقسیم آب زاینده رود مطابق طومار معروف شیخ بهایی تا این تاریخ به شرح زیر بین بلوکات اصفهان تقسیم می شود . آب رودخانه پس از عبور از کوه های فریدن و مشروب نمودن اراضی ساحلی و لوک آید غمش بین هفت بلوک مشروحه زیر از لحاظ زمان در طول مدت یک سال روی سه اصل زیر : طبق طومار شیخ بهایی آب رودخانه زاینده رود منشعب شده و آنها را مادی می نامند آن را به قراء می رسانند : و این سی و سه سهم به 275 سهم و سیزده مادی ها تقسیم می گردد . شش سهم لنجان و آید غمش بصد و سیزده سهم قسمت شده همین سهام دوباره به 357 سهم تقسیم می گردد . [ یکشنبه 92/2/8 ] [ 12:50 صبح ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
کلمه ی اهریمن
واژه اهریمن در اوستایی گاهانی angr?.mainyu- و در اوستایی نو a?r?.mainyu- آمده است و جزء نخست این ترکیب به معنای «دشمن» و بازمانده هندوایرانی آغازین *asra- و از ریشهans است. واژه اهریمن در فارسی میانه?hl(y)mn? ahreman/ با تفسیر پهلویgan(n)?g و در ارمنیarhmn و در یونانی armeimanios و در "فارسی نو": آهرامن، آهرمن، اهرن، آهریمن، آهریمه، اهرن، اهرمن و اهریمن به معنای «شیطان و رهنمای بدیها» بکار رفته است.[1]
اهریمن در اوستا
در گاهان نام انگرهمینیو تنها یکبار در "های[2]" 45 بند دوم آمده است ولی در جاهای دیگر گاهان مانند های 30 بند سوم به جای انگرهمینیو، اکهمینیو (aka. mainyu- ) به معنای مینوی بد به کار رفته است.[3]
در "تیشتر یشت" بند 44، انگرهمینیو "تیشتر[4]" را تباهکردن نمیتواند. در "مهریشت" بندهای 97و134 اهریمن در برابر گرز میثره[5] به هراس میافتد. در "فروردینیشت" بندهای 12 و 13 در عدم یاری فروهرهای توانای پاکان، انگرهمینیو غالب میشد. در فروردینیشت بند 71 فروهرها همچون سلاح شهریار بر ضد انگرهمینیو به کار میروند. در فروردینیشت بندهای 77 و 78 به بعد وهومنه و ایزد آذر اهریمن را شکست میدهند. در "رامیشت" بند 12 و زامیادیشت بند 29 تهمورث انگره مینیو را به پیکر اسبی در میآورد و اورا سی سال میراند. در ارت یشت بند19 در هنگام زادن زرتشت اهریمن میگریزد. در یشت نوزدهم (زامیادیشت) از نبرد دو مینو در به دست آوردن فره (اوستایی xvar?nah-) سخن رفته است و در پیکار فرجامین انگره مینیو شکست میخورد.[6]
در فرگرد نخست وندیداد در برابر هر سرزمین نیکی که اهورهمزدا میآفریند، انگرهمینیو یِک آفت یا پتیاره به وجود میآورد. انگرهمینیو در وندیداد، فرگرد[7] نوزدهم بندهای 1 و 43، دیو دیوان نامیده شده است. در وندیداد، فرگرد نوزدهم بند 6، انگرهمینیو زرتشت را در برابر لعنکردن دین مزدیسنا، شهریاری جهان وعده میدهد. در یسنا، های 9 بند 8، انگره مینیو "اژی دهاکه[8]" را به وجود آورد. در یسنا، های 19 بند 15، اهورهمزدا با سرودن "اهونهوییریه" انگرهمینیو را به تنگ آورد.[9]
اهریمن در متون زروانیگری
در دین زرتشتی برخی عقاید دیگری به دین آمیختند و فرقههایی پدید آوردند. یکی از این فرقهها زروانیگری است که منشأ غایی خیر و شر را وجودی به نام زروان به معنای زمان میداند. زروان وجودی ازلی است که در آرزوی پسر، هزار سال قربانی کرد. (تقدیم قربانی به این مفهوم نیست که او برای وجود دیگری نیایش میکرد، زبرا در باور ایرانیان تقدیم قربانی خود اعتبار و نیرو دارد.) پس از هزار سال، "زروان" در برآورده شدن آرزوی خود شک کرد. در لحظهی تردید او، نطفه جفتی همزاد در او بسته شد. یکی از این جفت همزاد، هرمزد بود که نتیجه قربانیهای او بود و دیگری اهریمن نتیجه شک او. زروان قول داد که پادشاهی به پسری بخشد که زودتر از رحم او بیرون آید. هرمزد با "هروسپ آگاهیاش[10]" آن را دانست و همزادش را نیز آگاهانید، از این رو اهریمن رحم را بردرید و خود را به پدر، هرمزد معرفی کرد. زروان گفت که «پسر من روشن و خوشبو ست ولی تو تاریک و بدبویی.» چون هرمزد پیدا شد زروان دریافت که او پیامد برآورده شدن آرزویش است. وی برای نشکستن پیمان، پادشاهی گیهان[11] برای نه هزار سال به اهریمن سپرد.
به هر روی، این برداشت زروانی از دین زرتشتی به اعتقاد به تقدبر میانجامد و اثراتی از آن در برخی متون پهلوی و فارسی زرتشتی موجود است.[12]
اهریمن در متون پهلوی
درمتون پهلوی نام اهریمن، غالبا وارونه به عنوان نشانه تحقیر و خوار کردن نوشته شده است. در خیلی موارد "گنامینو" به جای آن میآید. در بندهش صدای اهریمن، صدایی وحشتناک ذکر شده است. چون او در تضاد کامل با هرمزد است که نورانی، خوشبو و خوش صداست.
کتب پهلوی اشارهای نمیکنند به گزینشی که دو روح، در آغاز همه چیزها بین خیر و شر، انجام میدهند و آنها را به شکل دو نیروی متقابل مستقیم که ماهیتهای متضاد و ناسازگار دارند تصویر میکنند؛ یکی بالاست و دیگری پایین؛ میان آن دو فضا یا خلا میباشد.
به نظر میرسد که آنها به طور ابدی در این حالت قرار داشتهاند تا وقتی که تازش اهریمن، اشیا را به جنبش انداخته است. مسئله ریشه آنها هنوز مطرح نشده است. از آنجا که این مسئله مطرح شده بوده و پاسخی نیز در حدسیات جاری در مورد زروان دیده شده، این حذف تعمدی و در راستای متن دینکرد است که آموزهای را که هرمزد و اهریمن برادرانی در یک رحم بودهاند را تحقیر میکند.
نبرد میان هرمزد و اهریمن
هرمزد که دانای کل است از حضور اهریمن و گریزناپذیری تازش از آن ناحیه آگاه میباشد. در 3000 ساله اول اهریمن از حضور هرمزد آگاه میشود. اما چون انرژِی و تفوقی مشرف بر خود میبیند به تاریکی باز میگریزد و دیوان بسیاری را ایجاد میکند- آفرینشی نابودگر و نبردجو. در این حال هرمزد یک شکل آتش را آفریده یا متولد کرده بوده که جهان قرار است از دل آن بسط یابد. او دعای اهونور را خواند که بدین واسطه پیروزی نهایی اش را به اهریمن آشکار ساخت.
اهریمن مات شد و به تاریکی باز میافتاد و همانجا به مدت 3000 سال ناهشیار باقی ماند. در پایان این دوره، اهریمن که تا آن زمان در مقابل التماسهای دیوهایش مقاومت کرده است به وسیله "جهی[13]" به تازش بر انگیخته میشود. سپس اهریمن به آفرینش هرمزد میتازد. او آن را با آفریدههایش که همگی ناپاک و شر هستند پر میکند.
روایت پلوتارک دربردارنده یاد تخم مرغ کیهانی میباشد؛ هرمزد پس از ایجاد 24 ایزد، آنها را در یک تخم مرغ (مشخصا کره آسمانی) قرار میدهد؛ اهریمن به همان تعداد ارواح شریر به وجود میآورد که از میان آن تخم مرغ متولد میشوند و از اینجا آمیزه خیر و شر، کل جهان بین هرمزد و دیگر ایزدها از یک سو و اهریمن و سایر دیوها از سوی دیگر تقسیم میشود. اهریمن گاو ایوکداد (نخستین) را به قتل میرساند و سپس گیومرت[14] (نخستین انسان) را میکشد و نبرد بین هرمزد و اهریمن در روح هر انسان و در کل جهان ادامه مییابد. اما نبرد نابرابر است چرا که اهریمن نادان است.
در "شکند گمانیک ویچار" و "گزیدههای زادسپرم" به صراحت آمده است که هرمزد دنیا را به عنوان دامی برای اهریمن، خلق کرده است.
در "داتستان دینیک" در دیدگاهی متفاوت اینگونه آمده است که بر خلاف عدالت و خوبی خداوندی میبود اگر اهریمن را پیش از انجام شر مجازات کند؛ این دلیل آن است که چرا جهان خلق شده است. هرمزد که توانای مطلق است میتوانست از تازش اهریمن به جهان جلوگیری کند؛ اما اهریمن آنگاه قادر میبود که تا همیشه از خارج آن را شکنجه کند.
اهریمن هرگز نبوده و هیچگاه هم نخواهد بود!
یک نظر جالب در مورد ماهیت اهریمن به وسیله دینکرد بیان شده که اظهار میدارد "اهریمن هرگز نبوده و هیچگاه هم نخواهد بود" نتیجه ای منطقی از اینکه او تقریبا متضاد کامل هرمزد است که هست ؛ البته نه دقیقا متضاد کامل زیرا آنگاه او دیگر اصلا وجود نمیداشت و هیچ زرتشتی نمیتواند چنین چیزی را بپذیرد. بنابراین بین آفرینشهای هرمزد و اهریمن هیچ گونه تقارنی موجود نیست.
صوری که اهریمن میپذیرد (مانند مار، مگس، ... یا انسان) و نیز صور آفریدههایش مانند "آژیدهاک" خودشان نیستند بلکه برای مدت محدودی به عاریه گرفته شدهاند و در هزاره زرتشت معدوم و نابود خواهند شد. این ایده اخلاقی، در گرایش، نبرد انسان با اهریمن را به نبردی درون روح خود او فرو میکاهد.
یک نظر دیگر که خیلی فلسفی است در تفسیر "زنر" میباشد که هرمزد در آغاز، به سان خرد و قوه دانایی، تنها مخفی و بالقوه بود؛ او هنوز به فعلیت نرسیده بود (وجود خارجی نیافته بود). این آگاهی معلق چیزی خارج از خود را میطلبید و چون نیافت، یک شی،خود را بدون دخالت اراده الهی تولید کرد و این شی خودآفریده کسی نبود غیر از اهریمن.
در اندرز دستوران به بهدینان آمده است که هرمزد جان به تن خرفستران کرد یعنی اهریمن آفریدگار نیست. فرجام اهریمن در متون پهلوی گوناگون است. در مینوی خرد ناتوان میشود و در دینکرد نابود میشود و در بندهش و ماه فروردین روز خرداد از همان سوراخی که به جهان تاخت از همانجا به دوزخ بر میگردد. [15]
[ شنبه 92/2/7 ] [ 9:59 عصر ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |