/ / / / / / / / tamas begirid 09140336840mohammad////09139155869hossein
الماس فیض اباد دیدگاهی بلند به ارزوها
| ||
مدتی هست به هر چیز نداریم خوشیم واز این قصه که دائم سرکاریم خوشیم بی خیالیم از آنچه سرمان می آید اینهمه درد به چشم ترمان-می آید بیشتر دستخوش هرچه نباید شده ایم از کسی خوب ندیدم اگر بد شده ایم دست بوس آمده بودیم به پا افتادیم به کجا امده بودیم کجا افتادیم وعده دادند که این گنجه مراقب دارد روی کردیم به کاری که عواقب دارد توبه کردیم که با هر گنهی جا بخوریم جانب رود گرفتیم به دریا بخوریم در دل نیل نرفتیم سرآخر ماندیم پای چوپانیمان تا وسط در ماندیم برسر کاشت این مزرعه قاطع بودیم فارغ از گله ی مان فکر مراتع بودیم از تماشاگه این کاخ به نیل افتادیم نگرانیم که از اسب اصیل افتادیم ماکه در اصل به این پهنه تعلق داریم همه ی ماسر این جنگ توافق داریم زنده بودیم به عمری که دوئل می کردیم بهتر آنست که از کشتن هم برگردیم هیچ جنگی سر این مزرعه تاثیر نداشت ناخلف بودنمان بود که توفیر نداشت همه ی ما سریک چیز عبث جنگیدیم باشن وماسه ی صحرای طبس جنگیدیم ما غنیمت نگرفتیم که ناقابل بود این نمازیست که ازبطن وضو باطل بود آخرپشت نکردن به رفیقان این است خواب دیدیم که بی خوابی ما سنگین است نوبت ماست از این مرحله شاید رفتیم باطناب تو به چاهی که نباید رفتیم با کسی کار نداریم به هم مدیونیم در دل چاه به پیراهن هم مظنونیم مارسیدیم ولی قسمتمان را خوردند دسترنج دوسه شب همتمان را خوردند بهترین درس برای همگان مابودیم خام بودیم وبه جمعیتمان افزودیم باید از آینه ها قید تماشارا زد سر آخربنویسید خدا مارا زد [ جمعه 92/2/13 ] [ 10:1 عصر ] [ حسین خانی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |